ღ♥ღ تنهایی ღ♥ღ

 



تو هیچ نقطه ضعفی نداشتی !!!!!

ولی من داشتم !!!

من عاشقت بودم ...

باید عاشق باشی تا بفهمی :

نگاه سرد یعنی چه ...؟

دست سرد یعنی چه ...؟

حرف سرد یعنی چه ...؟

در مقابل دوستت دارم گفتنت ،

سکوت سرد یعنی چه ؟!

باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای

حرف و نگاه و دستت

وقتی به سرمای او برخورد می کند

چگونه روزگارت بخار میشود


 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو رفتی ...

و اینها ماندند تا ابد

یک بغض لعنتی

یک آه

و یک سوال بی جواب !

هنوز گاهی دلت برایم تنگ میشود ؟...

 

 

 

 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گل صداقت در دانه عقیم

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید  . . .

 

روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت … همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


تنهایی یعنی یه وقتایی هست ،

میبینی فقط خودتی و خودت !

رفیق داری ..

همدرد نداری ...!

خانواده داری ...

حمایت نداری ...!

عشق داری ...

تکیه گاه نداری !

مثل همیشه ، همه چی داری و ...

هیچی نداری ...!


 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 31 32 33 34 35 ... 118 صفحه بعد

درباره وبلاگ

در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند طناب دار تو را میبافند مردمی که صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت می کنند ! در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروزتری!!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , agasaeed.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM