این حرف را فقط به تو میشود گفت
تو میفهمی
من… جوان مردهام… خیلی جوان
میمیری وقتی دلخوشی نداشته باشی
میمیری وقتی آرزو نداشته باشی
وقتی یک روز از خواب دیازپام زده ات بلند میشوی و دنیا را تار میبینی
وقتی رویاها چهار خانه می شوند… انگار زندگی را از پشت پنجره میبینی
میمیری وقتی نیکوتین میشود صبحانه و ناهار و شامت… بیا تو هم بکش… تو میفهمی
بعد تشخیص پزشکی مینویسند تحلیل رفتگی عضلات به جای آفتاب… به جای آبی آسمان… به جای کمی آغوش باز… به جای صحبت از پرنده… برایت ویتامین تجویز میکنند و آرام بخش…
تازگیها کشف کردم مثل من زیاد هستند آنهایی که از روشنی جایی که نشسته اند ظلمات را میبینند
تو میفهمی… ما دیوانه نیستیم… ما فقط جوان مرده ایم…

|