ღ♥ღ تنهایی ღ♥ღ

 

 

روزی مورچه ای، دانه ی درشتی برداشته بود و در بیابان می رفت. از او پرسیدند: کجا

می روی؟ گفت: می خواهم این دانه را برای دوستم که در شهری دیگر زندگی می کند، ببرم. گفتند:  واقعا که مسخره ای! تو اگر هزار سال هم عمر کنی نمی توانی این همه راه را پشت سر بگذاری و از کوهستانها بگذری تا به او برسی.  مورچه گفت:  مهم نیست. همین که من در این مسیر باشم ، او خودش  می فهمد که دوستش دارم.

 

     در عشق باش که مَستِ عشقست هر چه هست

     بـی کــــار و بـــــار  ِ عشـق بَـر دوسـت بــــار نیست

     گــویند عـــــشق چــــیست، بـگــــو تـــَرک اخـــتـیـار

     هــــر کـــــــــو  ز اخـــتـیار نَـــرَست، اخـتـیار نـیـست



نویسنده: saeed ׀ تاریخ: چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند طناب دار تو را میبافند مردمی که صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت می کنند ! در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروزتری!!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , agasaeed.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM